مهارت های مشاوره به سه دسته مهارت های فنی، مهارت های فردی و مهارت های ارتباطی تقسیم می شود. در مهارت های فنی مشاور باید در حوزه ای که قرار است مشاوره دهد متخصص باشد. یعنی مثلا بازاریابی را خوب بفهمد یا به فرآیند مدیریت استراتژیک مسلط باشد و یا مدیریت مالی را بلد باشد.

مهارت های ارتباطی نیز به آن دسته از مهارت ها گفته می شود که مشاور برای برقراری یک رابطه خوب به آن نیاز دارد. مثلا باید روابط عمومی خوبی داشته باشد و نحوه تعامل با افراد مختلف در جایگاه های مختلف را بداند، کمی روانشناسی برخورد را بلد باشد و قس علیهذا.

اما به جز همه این ها مهارت های فردی نیز لازم است. یعنی مهارت هایی که یک مشاور فارغ از حوزه ای که قرار است مشاوره دهد باید داشته باشد و فراتر و کلی تر از مهارت های فنی است. مثلا اینکه باید از قدرت حل مساله بالایی برخوردار باشد، ذهن تحلیل گری داشته باشد، قدرت تخمین بالایی داشته باشد و .. . اما اگر بخواهم  دو صفت بسیار مهم در مورد این نوع مهارت ها بگویم شاید این دو صفت "دنده پهنی" و "پوست کلفتی"  باشد. حامد قدوسی عبارت "تکاور" را انتخاب می کند که به خوبی این بحث را پوشش می دهد. اما من خودم این دو صفت را خیلی می پسندم البته نه به عنوان کاربرد منفی اش، بلکه به عنوان مصداقی برای سخت کوش بودن و از کوره در نرفتن و نازک نارنجی نبودن.

اساسا چون کار مشاور سر و کار داشتن با انسان ها و استدلال کردن و قانع کردن یک سری آدم است این کار ظرافتهای خاص خودش را دارد و بسیار کار دشواری است. خصوصا با این همه حرف و حدیث های که در مورد مشاوران ساخته اند و جوک های که احتمالا همه شما آنها را شنیده اید، مشخص است که هر جا به عنوان عضوی از تیم مشاوره برای جلسه، ارائه و .. می روی اول با یک گارد محکم از طرف مقابلت مواجه می شوی که بسیار با مقاومت با تو برخورد می کند و ذهنیت خاصی در مورد تو دارند. تازه اگر یک کم هم جوان باشی و قیافه ات به دانشجو بزند که کارت تمام است و باید بدونی که در اون جلسه هیچ چیز کاسب نخواهی بود.

با این اوصاف این هنر مشاور است که این گارد محکم را بشکاند و بتواند کاری بکند که طرف مقابل مانعی نباشد و یا اگر خیلی هنر کند وی را همراه خود کند. معمولا حرف های جدید و تازه و کاربردی زدن، خوب صحبت کردن از روش هایی است که می توان بوسیله آن طرف مقابل را همراه کرد و گارد وی را باز کرد.

همه این ها را گفتم که این را گوشزد کنم که برای موفق شدن در این حوزه نباید نازک نارنجی بود. باید این قدر پوست کلفت بود و حرف شنید تا بالاخره کارت را پیش ببری. شاید به دلیل همین سختی های زیاد است که حتی شرکت های غولی مثل اکسنچر گردش نیروی انسانی نسبتا بالایی دارند. تا به حال برنامه کاری یک مشاور در شرکتی مثل اکسنچر را دیده اید. احسان احسانی در کارگاه برنامه یک روز خودش را معرفی کرد. بسیار شنیدنی بود.